پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 182440
شوراى نگهبان مطمئن‌ترين دستگاه و ارگانى است که انقلاب به نظام کشور بخشيده است
تاریخ انتشار : 1394/05/14 20:08:03
نمایش : 1219
شوراى نگهبان مطمئن‌ترين دستگاه و ارگانى است که انقلاب به نظام کشور بخشيده است. ما براى اين‌که به طور کلى از سلامت نظام مطمئن باشيم، مهمترين و رساترين و فعالترين و مؤثرترين مجموعه‌ى ما همين شوراى نگهبان است.
 به گزارش  پايگاه خبري تحليلي پيرغار رضا محمدي در يادداشتي نوشت:

14   مرداد سالروز صدور فرمان مشروطيت است نظرات بسياري درباره آن رويداد مهم تاريخ معاصر ايران ارائه شده است که گاها برخي از اين نگاهها از سر چشمه روشنفکري آب ميخورد که طبيعتا اين نوع نگاه زاويه اي اساسي با اهداف مشروطه خواهد داشت
 
جرقه اي که با ماجراي گران شدن قند در تهران شعله ور شد . جريان به فلک کشيدن تجار قند تهران توسط علاءالدوله حاکم بي رحم تهران کليد خورد و آغازي بر شورش بازاريان و مردم تهران و ... گرديد
يکي از بهترين و متقن ترين نگاهها درباره تاريخ معاصر و مشروطه ، بازخواني نظرات حضرت امام و مقام معظم رهبري است که اين دو نگاه طبيعتا نگاهي متفاوت از ديگر نظرات خواهد بود . لااقل ميتوان گفت در بين نظرات موافق خود ، از برجستگي خاصي برخوردار است . دليل اين موضوع هم به خاطر اين است که اين دو شخصيت با تجربه رهبري جامعه اسلامي اين جريان را تحليل ميکنند و به جهت حضور در مرکز مديريت جامعه اسلامي به موضوع مشروطه نگاه ميکنند که طبيعتا وجه تمايز در بين ساير تحليلهاست
 
بيانات امام راحل درباره جريان مشروطه
 
علل نهضت
شما تاريخ انقلاب مشروطه را بخوانيد و ببينيد در انقلاب مشروطه چه بساطي بوده است، چه آن وقتي که انقلاب شد و مشروطه را به‌پا کرد،‌با اين‌که انقلاب تغيير رژيم سلطنتي نبود، فقط اين بود که سلطنت استبدادي يک‌قدري محدود بشود و روي قوانين مشروطه باشد. شما توجه کنيد که در آذربايجان، در تهران، در شمال چقدر جنايات واقع شد و چقدر کشتار از مردم صالح و از مردم ديگر واقع شد. (صحيفه امام، 8/284)
 
 نقش علما در نهضت
در جنبش مشروطيت هم همين‌طور بود، که از روحانيون نجف و ايران شروع شد. مردم هم تبعيت کردند و کار را تا آن حدود که توانستند آن وقت انجام دادند و رژيم استبدادي را به مشروطه برگرداندند. لکن خوب، نتوانستند مشروطه را آنطور که هست درستش کنند، متحققش کنند. باز همان بساط بود.
 
علماي ما در طول تاريخ اين‌طور نبود که منعزل از سياست باشند. مسئله مشروطيت يک مسئله سياسي بود و بزرگان علماي ما، درش دخالت داشتند. تاسيسش کردند
 
 اختلاف علما و روحانيون
شما وقتي که تاريخ مشروطيت را بخوانيد، مي‌بينيد که در مشروطه بعد از اين‌که ابتدا پيش رفت،‌دست‌هايي آمد و تمام مردم ايران را به دو طبقه تقسيم‌بندي کرد. نه ايران تنها، از روحانيون بزرگ نجف يک دسته طرفدار مشروطيت،‌يک دسته دشمن مشروطيت، علماي خود ايران يک دسته طرفدار مشروطه، يک دسته مخالف مشروطه، اهل منبر يک دسته بر ضد مشروطه صحبت مي‌کردند، يک دسته بر ضد استبداد. در هر خانه‌اي دو تا برادر که بودند،‌ مثلا در بسياري از جاها اين مشروطه‌اي بود، آن مستبد و اين يک نقشه‌اي بود که نقشه هم تاثير کرد و نگذاشت که مشروطه به آن طوري که علماي بزرگ طرحش را ريخته بودند، عملي بشود.
 
 «حکومت اسلامي نه استبدادي است و نه مطلقه بلکه مشروطه است البته نه مشروطه به معناي متعارف فعلي آن که تصويب قوانين و آراي اشخاص و اکثريت باشد
 
همان‌طوري که در صدر مشروطه روحاني کار را کرد و اينها زدند و کشتند، ترور کردند، همان نقشه است. در تمام دوره مشروطيت - جز آن اول که يک صورتي برايش بود - ديگر شوراي نگهبان ما نداشتيم.
 
نقش سياست خارجي در مشروطه از ديد امام‌
قدرت‌هاي خارجي با تبليغات گسترده و حيله‌هاي گوناگون طرح استعماري و ضد اسلامي جدايي دين از سياست را گسترش دادند و از حضور آگاهانه روحانيون و اقشار مذهبي درصحنه‌هاي سياسي کاسته شد و غرب‌زدگان و عناصر سکولار و لائيک به صحنه آمدند.
 
آنچه که در بينش امام در جريان مشروطه قابل توجه است نقش سياست خارجي در مشروطه است‌. اين يکي از مسائل حساس‌ تاريخ مشروطه است که در باره آن اظهار نظرهاي متفاوتي ابراز شده است‌. آنچه اهميت دارد اين که حتي کساني چون شيخ فضل الله نوري که‌مشروطه را برخاسته از ديگ پلوي انگليس مي‌دانستنداين گونه نبود که بگويند بهبهاني يا طباطبايي که زحمات فراواني کشيدند عامل بيگانه بوده‌اند، اين مطلب براي شيخ و نيز پيروانش کاملا مسلم و محرز بود. اما اين منافات با آن نداشت که در ميان ‌منورالفکران و برخي ديگر، باشند کساني که اعتماد به حمايت انگليسي‌ها از مردم داشته و بعضا وابسته مستقيم به آنان بودند. اين ‌افراد در ميان صفوف مردم نفوذ کرده آنها را به داخل سفارت کشاندند و آن گونه ذليلانه از شارژ دافر براي پيروزي استمداد کردند.
 
حضرت امام نيز تحليل خاص خود را از اين زاويه دارند، اين تحليل شامل دو قسمت است که در واقع بيان دو جهت نفوذ انگليسي‌ها در مشروطه است يکي جنبه سياسي و منافع انگليسي‌ها در برابر روس و دوم نسبت به نفوذ دادن فکر غربي براي از بين ‌بردن دين‌.
 
توطئه‌اي که دولت استعماري انگليس در آغاز مشروطه کرد به دو منظور بود. يکي که در همان موقع فاش شد که اين بود که نفوذ روسيه تزاري را در ايران از بين ببرد و ديگر همين که با آوردن قوانين غربي احکام اسلام را از ميدان عمل و اجرا خارج کند.
 
شما وقتي که تاريخ مشروطيت را بخوانيد، مي‌بينيد که در مشروطه بعد از اين‌که ابتدا پيش رفت،‌دست‌هايي آمد و تمام مردم ايران را به دو طبقه تقسيم‌بندي کرد.
 
آنچه در قسمت فوق قابل توجه است اين که‌: محتواي فکري مشروطه چيزي جز انديشه‌هاي سياسي غرب نبود. اين نکته‌اي است‌که در صدر مشروطه تنها شيخ بدان پي‌برد، حضرت امام با اشاره با اين مطلب در ادامه سخن فوق مي‌فرمايد:
 
 «حکومت اسلامي نه استبدادي است و نه مطلقه بلکه مشروطه است البته نه مشروطه به معناي متعارف فعلي آن که تصويب قوانين و آراي اشخاص و اکثريت باشد.» اين مطلب را شيخ مکرر در سخنان خود مطرح کرده بود.
 
طبعا تصور يک حکومت اسلامي در آن زمان به شکلي که بعدها حضرت امام تبيين کردند ناممکن به نظر مي‌آمده است‌. اين مسأله از طرف آنها به معناي انکار ولايت فقيه نبوده است چه‌، گاه ميرزاي قمي نيز فتحعليشاه را در حين جنگ ايران و روس تنها به صورت وسيله‌اي براي «رفع تسلط اعادي‌» مي‌پذيرد نه به عنوان «وجوب اطاعت او»طبعا او ولايت اصلي را همان ولايت امام ‌معصوم‌ (عليه السلام‌) و بعد از آن مجتهد مي‌دانست‌، از اين رو آنان که فکر نمي‌کرند در آن شرايط‌، امکان حکومت يک فقيه باشد به ‌نظرشان مشروطه براي جلوگيري از ظلم سلاطين مناسب مي‌آمد. در اين باره حضرت امام فرموند:
 
 «مرحله پيش از کودتاي رضاخان در آن وقت طوري بوده است که ايرانيان و مسلمين نمي‌توانستند طرح حکومت اسلامي را بدهند، از اين جهت براي تقليل ظلم استبدادهاي قاجار و پيش از قاجار بر اين شدند که قوانين وضع شود و سلطنت به صورت سلطنت‌ مشروطه در آيد
 
 اين تحليل‌، تناقضي با آنچه که شيخ و حضرت امام  مطرح کردند ندارد اگر قضيه در همين تحديد سلطنت باشد که فقهاي حامي مشروطه نيز نظرشان اين بود، اين اشکالي ندارد، اشکال از آنجا ناشي شد که ابتدا مي‌خواستند تحديد سلطنت کنند اما کم‌ کم به جاي قوانين ديني شروع به وضع قانون جديد کردند.
 
طبعا زماني که منورالفکران مي‌خواستند با کنار گذاشتن دين‌، امر «قانون‌» را سر و سامان داده و لذا رضايت نمي‌دادند که مشروطه‌، مشروعه شود، براي شيخ آشکار شد که مسأله غير از تحديد سلطنت بوده و في الواقع تحديد مذهب در ميان است‌. تفاوت بين دو نگرش در ارتباط با حکومت که يکي مبتني بر رأي اکثريت مردم و ديگري بر اساس شرع باشد براي شيخ کاملا آشکار بوده و اساس‌ مخالفتش نيز با مشروطه همين بود.
 
بيانات امام خامنه اي درباره جريان مشروطه
 
 اشتباه حق و باطل

ما چوب اشتباه حق و باطل را در طول تاريخ انبيا و در طول تاريخ اسلام بارها خورده‌ايم. شايد يکي از علل اين‌که دوران اختناق در اين کشور طولاني شد و اقلا دو قرن استعمار در اين کشور حضور موذيانه‌يي داشت و ما مردم نتوانستيم آن‌چنان به دهان استعمار بکوبيم که برود و نيايد، همين بود که حق و باطل مشتبه مي‌شد و صريح نبود و صراط روشن براي مردم وجود نداشت. لذا چه در مشروطه و چه در قضاياي قبل و بعد آن، ما ملت ايران چوب اشتباه حق و باطل را خورديم.  ۱۲/۰۷/۱۳۶۸  
 
 شوراي نگهبان، ضامن عدم تکرار انحراف تاريخي مشروطه
 
شوراى نگهبان مطمئن‌ترين دستگاه و ارگانى است که انقلاب به نظام کشور بخشيده است. ما براى اين‌که به طور کلى از سلامت نظام مطمئن باشيم، مهمترين و رساترين و فعالترين و مؤثرترين مجموعه‌ى ما همين شوراى نگهبان است. در قانون اساسى ما، شوراى نگهبان حتى نقشى مهمتر از طراز اولى که در صدر مشروطيت گذاشته شد، دارد. اولا طراز اول، به مسائل قانون اساسى و امثال اينها کارى نداشت؛ فقط به مسأله‌ى شرع کار داشت؛ ثانيا اين کسانى که امروز در شوراى نگهبان هستند، با مسائل کشور و مسائل انقلاب و مشکلاتى که بر سر راه انقلاب هست، واقفترند، تا آن کسانى که در آن روز مى‌خواستند در نقش طراز اول کار کنند. البته ديديم که در آن روز دشمنان اسلام و دشمنان آزادى ايران نتوانستند طراز اول را تحمل کنند و چه زود آنها را از صحنه خارج کردند؛ اول وجودشان را، بعد خود اعيانشان را بى‌اثر کردند و اين ارگان را بکلى حذف کردند! بدون طراز اول، دهها سال مشروطيت ادامه پيدا کرد و شد آنچه شد: مشروطه به استبدادى از طراز استبدادهاى درجه‌ى اول تبديل شد؛ يعنى از استبداد ناصرالدين شاهى بالاتر! هيچ کس نمى‌تواند بگويد که استبداد رضاخان از استبداد ناصرالدين شاه کمتر است؛ بلکه بلاشک بيشتر از آن است. ناصرالدين شاه در قضيه‌ى تنباکو وقتى که حرکت مردم را ديد، عقب نشست؛ اما رضاخان در سال ۱۳۱۴ هنگامى که حرکت مردم و علما را ديد، حرکت مردم را سرکوب کرد و علما را دستگير نمود و واقعه‌ى مسجد گوهرشاد را پيش آورد! به اعتقاد ما، همه‌ى اينها ناشى از عدم حضور طراز اول در آن‌جاست؛ والا اگر علماى پيش‌بينى شده‌ى در متمم قانون اساسى - که همان طراز اول باشند - حضور مى‌داشتند و مى‌توانستند نقش خودشان را ايفا کنند، ما امروز از آنچه که هستيم، خيلى جلوتر بوديم. خوشبختانه حضور امام(رضوان‌الله‌تعالى‌عليه) در انقلاب، با آن قاطعيت و آن بصيرت و آن حزم و آن حکمتى که در ايشان بود، اجازه نداد که دشمنان بخواهند نسبت به شوراى نگهبان همان کارى را بکنند که با طراز اول کردند.   ۰۴/۱۲/۱۳۷۰   
 
رهبري ديني در مشروطه و جمهوري اسلامي
پيش از اين، در کشور خود ما، انقلاب مشروطيت بود. اما بعد از پيروزى، هنگامى که علما را کنار زدند، از مسير منحرف شد و مشروطيت به جايى رسيد که رضاخان قلدر،فردى که ضد همه‌ى آرمانهاى مشروطه خواهى بود، به حکومت رسيد. اگر انقلاب اسلامى ما هم تحت رهبرى دينى نبود،سرنوشتى چون انقلاب مشروطيت پيدا مى‌کرد. هر انسان هوشمندى، وقتى توجه مى‌کند که اولا شروع اين نهضت و پيروزى آن، ثانيا بقاى جمهورى اسلامى و مضمحل نشدن آن و ثالثا مستقيم حرکت کردن جمهورى اسلامى و انحراف نشدن آن، به برکت دين و رهبرى دينى است، پشت سر آن، يک نکته‌ى ديگر را هم مى‌فهمد و آن نکته اين است که دشمنان انقلاب اسلامى، چه در خارج و چه در داخل، سعى مى‌کنند دين و رهبرى دينى را از اين انقلاب بگيرند. اين، يک امر قهرى است. اگر از يک قلعه يا حصار، جوانى کارآمد، جانانه دفاع کند، دشمن آن قلعه و آن حصار، راه را در اين مى‌بيند که زير پاى آن جوان، حفره و گودالى بکند و او را از بين ببرد.
 
شکست به خاطر سلب اعتماد متدينان
 
يکى از عواملى که موجب شکست مشروطيت در ايران شد، اين بود که متديّنين بعد از مدتى احساس کردند کأنّه کار به سمت بى‌دينى پيش مى‌رود. جنجال زياد مطبوعاتى که آن وقت همه‌ى انگيزه‌ى خودشان را اين قرار داده بودند که به مقدّسات دينى حمله کنند - البته کسانى که در مشروطيت با اساس دين و مظاهر دينى و اعتقادات دينى و روحانيت و با اين‌طور چيزها در مجامع به صورت قلمى و شعارى مقابله و اهانت مى‌کردند، عدّه‌ى زيادى نبودند، اما جنجالشان زياد بود - موجب شد که متديّنين و علما که در صفوف اول مبارزه‌ى مشروطيت بودند، بتدريج دلسرد شدند و کنار نشستند. وقتى چنين شد، نهضت شکست مى‌خورد؛ و مشروطيت شکست خورد. بعد از پانزده، شانزده سال از عمر مشروطيت، ديکتاتورىِ رضاخانى به وجود آمد. اين بسيار عبرت‌انگيز است. رضاخانِ قلدر و چکمه‌پوش کجا، شعار مشروطيت کجا؛ چقدر اينها با هم فاصله دارند! چرا اين‌طور شد؟ چون اطمينان و اعتماد مردم مؤمن سلب شد؛ کنار نشستند و از صحنه بيرون رفتند. مسؤولان نبايد بگذارند چنين حالتى در مؤمنين به وجود آيد.
 
البته اين هيچ مجوّز آن نيست که کسانى به بهانه‌ى اين‌که اطمينانشان سلب شده، قانون‌شکنى کنند. قانون‌شکنى جرم است. تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونى براى مقابله با هر چيزى که به نظر انسان منکر مى‌آيد - بدون اجازه‌ى حکومت - خودش يک جرم است؛ مگر نهى از منکر زبانى، که بارها گفتيم نهى از منکر زبانى جايز و واجب و وظيفه‌ى همه است و در هيچ شرايطى هم ساقط نمى‌شود؛ اما آن‌جايى که نوبت اجرا و عمل برسد، همه بايد طبق قوانين عمل کنند. هيچ چيزى مجوّز اين نيست که بگويند چون نيروى انتظامى و قوّه‌ى قضايّيه عمل نکردند، خودمان وارد ميدان شديم؛ نخير، آن روزى که لازم باشد مردم براى حادثه‌اى خودشان وارد عمل شوند، رهبرى صريحاً به آنها خواهد گفت.  ۱۱/۰۵/۱۳۸۰   
 
 
تجربه مشروطه و تلاش براي نگه داشتن حصارها
سالها اين ملت در سختى‌هاى ناشى از سلطه‌ى بيگانه گذراند تا اين‌که زمينه براى انقلاب اسلامى آماده شد. رهبرى حکيم، پرقدرت، با اراده و عزم راسخ و نافذ در همه‌ى دلها، در ميان مردم به‌وجود آمد و وارد ميدان شد؛ ملت هم تجربه پيدا کرده بودند؛ لذا انقلاب اسلامى شکل گرفت و اين دفعه ترفند دشمن بى‌اثر ماند؛ چون ملت و رهبران در انقلاب اسلامى تجربه پيدا کرده بودند. در دوره‌ى مشروطه، رهبران و مردم نمى‌دانستند کمين بيگانگان با آمادگى‌هاى قبلى چقدر خطرناک است؛ لذا حصارهاى خودشان را برچيدند و مهياى قبول حمله‌ى دشمن شدند؛ دشمن هم آمد و هر کار خواست، در اين کشور کرد. اين دفعه در انقلاب اسلامى، با استفاده‌ى از تجربه‌ى مشروطيت، هم ملت ما، هم رهبران روحانى ما و هم روشنفکران صادق ما فهميدند که بايد حصار معنوى - يعنى حصار ايمان، ارزشهاى انقلابى و حصار بيدارى - را در مقابل توطئه‌هاى دشمن محکم نگه دارند.  ۱۹/۰۲/۱۳۸۴ 
 
 
 گناهان جمعي ملت‌ها
نوع سوم، گناهان جمعى ملتهاست.  ]بحث يک نفر آدم نيست که خطايى انجام دهد و يک عده از آن متضرر شوند؛ گاهى يک ملت يا جماعت مؤثرى از يک ملت مبتلا به گناهى مى‌شوند. اين گناه هم استغفار خودش را دارد. يک ملت گاهى سالهاى متمادى در مقابل منکر و ظلمى سکوت مى‌کند و هيچ عکس‌العملى از خود نشان نمى‌دهد؛ اين هم يک گناه است؛ شايد گناه دشوارترى هم باشد؛ اين همان «ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم» است؛ اين همان گناهى است که نعمت‌هاى بزرگ را زايل مى‌کند؛ اين همان گناهى است که بلاهاى سخت را بر سر جماعت‌ها و ملتهاى گنهکار مسلط مى‌کند. ملتى که در شهر تهران ايستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگى مثل شيخ فضل‌الله نورى را بالاى دار بکشند و دم نزدند؛ ديدند که او را با اين‌که جزو بانيان و بنيانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم اين‌که با جريان انگليسى و غربگراى مشروطيت همراهى نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند - که هنوز هم يک عده قلمزن‌ها و گوينده‌ها و نويسنده‌هاى ما همين حرف دروغ بى‌مبناى بى‌منطق را نشخوار و تکرار مى‌کنند - پنجاه سال بعد چوبش را خوردند: در همين شهر تهران مجلس مؤسسانى تشکيل شد و در آن‌جا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصويب کردند. آنها يک عده آدم خاص نبودند؛ اين يک گناه ملى و عمومى بود. «و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منکم خاصة»؛ گاهى مجازات فقط شامل افرادى که مرتکب گناهى شدند، نمى‌شود؛ مجازات عمومى است؛ چون حرکت عمومى بوده؛ ولو همه‌ى افراد در آن شرکت مستقيم نداشتند. همين ملت آن روزى که به خيابان‌ها آمدند و سينه‌شان را مقابل تانک‌هاى محمدرضا پهلوى سپر کردند و از مرگ نترسيدند؛ يعنى تحمل و صبر و سکوت گناه‌آلود پنجاه ساله را تغيير دادند، خداى متعال پاداش آنها را داد؛ حکومت ظلم ساقط شد، حکومت مردمى سر کار آمد؛ وابستگى ننگ‌آلود سياسى از بين رفت، حرکت استقلال آغاز شد و ان‌شاءالله ادامه هم دارد و ادامه پيدا خواهد کرد و اين ملت به توفيق الهى و به همت خود، به آرمانهاى خودش خواهد رسيد. اين به خاطر اين بود که حرکت کرد. بنابراين گناه نوع سوم هم يک‌طور استغفار دارد.  ۰۸/۰۸/۱۳۸۴
 
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html